1- پولس یا پاولس قدیس که به گفته کتاب مقدس از علمای یهود بود و از تهدید و کشتار پیروان مسیح علیه السلام هیچ کوتاهی نمی کرد و نام حقیقی او شائول بود، بعدها مسیحی شد و تاثیر عمیقی بر مسیحیت گذاشت و تثلیث ( سه خدایی ) را او در دین مسیح تعبیه کرد . به علاوه او روانشناسی « تسلیم محض » را هم وارد مسیحیت کرد که ایستادگی و استقامت را حتی در مقابل حکام جور هم غلط می دانست . روژه گارودی در آخرین کتاب خود  ( Avons nous besoin de Dieu? ) این  سخنان پولس را عامل نهادینه شدن استعمار و در خدمت ظالمین قرار دادن مردم مسیحی عنوان می کند. پولس اختلافات زیادی با پطرس که جانیشن واقعی حضرت عیسی علیه السلام بود ، داشت که در کتاب مقدس به بعضی از این اختلافات اشاره شده است. امروزه قسمت اعظم انجیل به نامه های پولس اختصاص دارد و ازپطرس کمترسخن به میان آمده است.
2-  اواخر قرون وسطی و اوائل رنسانس (حدود قرن پانزدهم میلادی ) ، نهضتی در دل مسیحیت به وجود آمد که پروتستانیسم نام گرفت. این نهضت ( که اکنون شاخه‌ای از آیین مسیحیت محسوب می‌شود ) به وضعیت موجود در مسیحیت معترض بود. دقت در نوع نگرش مذهب پروتستان به جهان آفرینش ما را به این نتیجه رهنمون می‌سازد که این نهضت، نتیجة تفسیری یهودی از مسیحیت است که باعث به وجود آمدن تمدن کنونی در غرب شد.  پایه گذار پروتستانیسم ( پیرایشگری ) مارتین لوتر ، به عقیده برخی یهودی بوده است، مانند دایره المعارف یهود  . او ضربه ویرانگری بر کلیسای کاتولیک وارد کرد و کلیسا او را  یک « نیمه یهودی » نامیده بود و یهودیانی چون آبراهام فاری سول  او را یک یهودی « پنهان کار متجدد » می دانند و نو آوری های اورا اقدامی در راستای بازگشت به یهودیت اعلام می کنند . فردی چون آبراهام ب. الیزهالوی خاخام کابلاییست گفته که لوتر در پنهان خویش یهودی بود و تلاش می کرد مسیحیان را آرام آرام به یهودیت متمایل کند. مارتین لوتر روانشناسی ذلت پذیر « تسلیم محض » را هم در مسیحیت نهادینه کرد و هرگونه مخالفت با نظام های حکومتی ستمگر را هرچه قدر هم که انحرافی باشند ، عصیان و شورش علیه خداوند تلقی می کرد . او بحث « انتظار بهشت دنیایی »را که بسیار به عقاید یهودیان نزدیک است ، در مسیحیت تبلیغ کرد و نقش روحانیت را در تفسیر دین بسیار کمرنگ کرد و باعث شد تفاسیر بسیار انحرافی در مسیحیت به وجود بیاید ؛ تا حدی که امروزه مسیحیان صهیونیست یا پروتستان های راست گرای افراطی (مثل بوش و هیئت حاکمه فعلی آمریکا) به وجود آمده اند که ارتباطات عقیدتی ، مالی ، سیاسی و امنیتی بسیاری با صهیونیست ها و یهودیان دارند البته لوتردر اواخر عمر مواضعی یهود ستیزانه گرفت تا خود را از ارتباط با یهودیان تبرئه کند ولی واقعیات زندگی و افکار و تعلیمات او به ما می فهماند که این مواضع هم از روی حیله و فریب بود .